در روايات ما آمده است:هنگامى كه حضرت آدم به زمين فرستاده شد،ميان او و همسرش((حوا))جدايى افتاد. آدم براى يافتن همسرش به جستجو پرداخت.در ميانه راه،گذارش به كربلا افتاد.پس بى اختيار،ابرى از غم،دلش را تسخير كردو بر اثر لغزش به گودال قتلگاه افتاد.با چشمى گريان و تنى مجروح سر يه آسمان بلند كرد وگفت:خدايا!بار ديگر امرى مرتكب شده ام كه اين حال به من دست داده است؟ خطاب رسيد:((اى آدم!گناهى از تو سر نزده است،لكن در اين سرزمين،فرزند تو-حسين عليه السلام-رابا ستم،به قتل مى رسانند.))عرض كرد:خدايا!حسين كيست؟آيا از پيامبران است؟ ندا آمد:((نه،پيامبر نيست،ولى فرزند پيامبر آخرامان-محمدبن عبدالله-است)).عرض كرد:خدايا!قاتل او كيست؟خطاب آمد:((نامش يزيد است كه ملعون آسمان ها و زمين است)).در اين هنگام به جبرئيل رو كرد و گفت:درباره قاتل حسين(عليه السلام)چه بايد كرد؟جبرئيل گفت:((بايد او را لعن كرد)).آدم(عليه السلام)چهار بار يزيد را لعن كرد وراه خود را در پيش گرفت و از سرزميت كربلا خارج شد.بحارالانوار-جلد44-صفحه242-243
جواز صلوات بر آل پيامبر
نشانه اى از امامت امام حسن عسكرى (ع )
ایجاد تفرقه(دشمن دانا و دوست نادان)
آدم ,عليه ,السلام ,افتاد ,خدايا ,حسين ,عليه السلام ,را لعن ,عرض كرد ,كرد خدايا ,حسين عليه

درباره این سایت